مروری بر آثار مرحوم پرویز پورحسینی
به گزارش مجله گیتی رو، پیغام ها و جملاتی که در فضای مجازی و پس از فوت پرویز پورحسینی منتشر شد، نشان می داد که ما بازیگری قوی و محترم را از دست دادیم که هرگز به استاندارد های خود خیانت نمی کرد و لطمه نمی زد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرنگاران، انگار کرونا این روز ها اسبش را زین نموده برای بردن چهره های خاطره انگیز و محبوب داخلی و خارجی. بعد از فوت چنگیز جلیلوند و کامبوزیا پرتوی و پیش از این دو، خسرو سینایی حالا نوبت به پرویز پورحسینی رسید تا صبح آدینه هفتمین روز از آذرماه هم با تلخی آغاز گردد. واکنش ها، اما به فوت پورحسینی تقریبا مشترک بودند؛ احترام و افسوس. کسی یادش نمی آمد که حاشیه ای یا نکته ای منفی از پورحسینی دیده یا شنیده باشد. بازیگری که از خاستگاه تئاتر آمد و اولین حضور جدی اش به عنوان بازیگر را در 20 سالگی تجربه کرد و فقط چند سال بعدش در نمایش اورگاست به کارگردانی پیتر بروک مشهور حضور داشت و او و آربی آوانسیان تنها ایرانی های حاضر در گروه این کارگردان مشهور انگلیسی در اجرای فرانسه اش بودند.
پورحسینی در دامن تئاتر تربیت شده بود و همانند بیشتر آن ها منظم و با مطالعه و حساس در انتخاب نقش ها بود. حساسیتی که شاید در دهه 80 و 90 سینما و تلویزیون ایران به این بازیگر لطمه زد. تنوع ژانر ها و نقش ها آنقدر کم بود که برای بازیگر توانایی مانند پورحسینی جایی نبود. اصلا انگار یک تعداد بازیگر داریم که اهل یک قبیله اند و هیچ وقت به اندازه توانایی و لیاقت شان به آن ها پرداخته نشده است. سعید پورصمیمی، محمود جعفری، رضا بابک و همین مرحوم پورحسینی از این دسته هستند و بودند. بازیگرانی که شاید زیر سایه بلند پنج تن سینمای ایران ماندند و هم کارگردانان و حتی هم خودشان به این باور رسیدند که فقط قرار است نقش دوم را بازی نمایند و البته خوب هم بازی نمایند.
پورحسینی از متین السلطنه سریال هزاردستان و سفیر انگلیس سریال امیرکبیر در ابتدای فعالیتش تا همین اواخر و بابا اسماعیل سریال بچه مهندس، هیچ گاه استاندارد بازیگری خود را پایین نیاورد و آن را حفظ کرد. کمتر کار ضعیفی در کارنامه کاری اش به چشم می خورد و البته که به قله هایی نیز دست یافته است، قله هایی که الزاما دریافت جایزه از جشنواره ها نیست. اجازه بدهید که چند نقش ماندگار مرحوم پورحسینی را با هم مرور کنیم. آن هایی که به آثار مرحوم علی حاتمی و کار های تاریخی علاقه دارند مگر می گردد نقش کامران میرزا در فیلم سینمایی کمال الملک را فراموش نمایند؟ طلسم داریوش فرهنگ بدون حضور پورحسینی در نقش پیشکار اصلا به یاد کسی می ماند؟
فیلم های رابطه و پرنده کوچک خوشبختی پذیرای دو نقش کاملا متفاوت از پورحسینی بودند، نقش هایی که بعد ها توسط بازیگران دیگری الگوبرداری شدند. بازی های پورحسینی در کشتی آنجلیکا و روز فرشته هم در فهرست آثار درخشان او ثبت شده است. چهره و تیپ بعضی بازیگران اصطلاحا فقط به درد کار های تاریخی یا مذهبی می خورد و بعضی دیگر مثلا در فیلم های معاصر حضوری پیروز دارند. کارنامه کاری پورحسینی، اما نشان می دهد که او بازیگری جامع الاطراف بود. در مریم مقدس و در نقش زکریا چنان پرقدرت ظاهر می گردد که گمان می رود زکریا از دل تاریخ به این فیلم آمده است و در تک تجربه همکاری اش با مسعود کیمیایی و قاتل اهلی اش، حاج رضا را طوری به تصویر می کشد که شباهت عجیبی به نمونه های اطراف مان دارد. پورحسینی در سینما، اما از اولین فیلمش چشمه در سال 51 تا جاده قدیم در سال 96 روی خوشی ندید. نه خبری از جایزه فجر برایش بود و نه دستمزد های کلان. البته سینمای ایران به بازیگران قدرتمند دیگری که بی حاشیه کار کردند هم روی خوشی نشان نداده است و پورحسینی در این حوزه تنها نبود.
کارنامه کاری پورحسینی را می توان به دو دوره تقسیم کرد. نیمه اول آن بیشتر اختصاص به نقش های منفی داشت و نیمه دوم را نقش های مثبت و شیرین تشکیل داده است. صورت استخوانی و نسبتا سردش در جوانی هر کارگردانی را ترغیب می کرد که یا نقش های منفی برای پورحسینی بنویسند و یا نقش های منفی فیلم هایشان را به او بدهند. کم کم و با سفیدشدن محاسن و بالارفتن سن، اما نوبت به نقش های مثبت رسید و حتی سریال طنز هفت سنگ هم میزبان پورحسینی در نقش بابانصیر شد. مخاطب تلویزیونی، اما شناخت و رابطه نزدیک تر و عمیق تری با این بازیگر 79 ساله داشت. وقتی تلویزیون و شبکه دو برای مخاطبانش احترام قائل بود و تله تئاتر های هفتگی فاخر و جذاب فراوری می کرد، مخاطبان تلویزیونی با بازیگری به اسم پورحسینی بیشتر آشنا شدند. اگر تا قبل از این، او را فقط در هزاردستان و امیرکبیر دیده بودند، اما بعدتر متوجه شدند که بازیگر تئاتری وجود دارد که می تواند تقریبا از پس هر نقشی بربیاید. دهه 80، اما دوره حضور موثر و جذابش در تلویزیون بود. دوره ای که با شب دهم و طلسم شدگان آغاز شد و با اولین شب آرامش و بی گناهان ادامه پیدا کرد و با مختارنامه به اوجش رسید. دیگر خبری از پورحسینی مطلقا منفی نبود و احترام و علاقه تماشاگران تلویزیون به او ثبات و قوام یافته بود. همین جا می گردد کمی مکث کرد؛ بیایید همه کارنامه کاری پورحسینی را برای دقایقی کنار بگذاریم و فقط به نقش میثم تمار ش در مختارنامه فکر کنیم و آن را آنالیز کنیم. به جز ستایش و بهت کار دیگری می گردد کرد؟ نقش میثم تمار هم مونولوگ های طولانی و سخت داشت و هم دیالوگ های سخت بلند. سکانس مناظره عبیدالله بن زیاد و میثم تمار در کاخ را به یاد آورید تا متوجه شوید که وقتی از بازی درخشان حرف می زنیم دقیقا منظورمان چیست؛ و یا مونولوگ میثم در زندان را به خاطرتان وارد کنید.
بعضی معتقدند که شمایل میثم تمار در مختارنامه بی شباهت به شمایل حضرت مسیح نیست و حتی آن را مسیح مختارنامه هم می نامند. از شکل شهادت تمار تا ظاهر و آنچه روی سرش می گذاشت همه و همه تصویر مسیح را به ذهن متبادر می کرد. میثم تماری که در کتاب ها خوانده بودیم انگار همانی بود که در مختارنامه و بازی پورحسینی دیدیم. در دهه 90 باز هم شاهد حضور پورحسینی در تلویزیون و سینما بودیم، اما سینما و تلویزیون ما دیگر مجالی به بازیگران قوی و قدیمی نمی داد و نقش ها شبیه هم شده بودند و فقط عده ای خاص در آن ها حضور داشتند که امثال پورحسینی جزء آن گروه خاص نبودند. بازیگرانی که از پس هر نقشی برمی آیند، در این ساختار ضعیف و بیمار به حاشیه می فرایند و کمتر به کار گرفته می شوند. پیغام ها و جملاتی که در فضای مجازی و پس از فوت پرویز پورحسینی منتشر شد، نشان می داد که ما بازیگری قوی و محترم را از دست دادیم که هرگز به استاندارد های خود خیانت نمی کرد و لطمه نمی زد، هرچند از جشنواره های رنگارنگ نصیب زیادی نبرد و انگار قرار بود جشنواره ها آقای محترم بازیگری ایران را نبیند و میدان را به دیگرانی بدهد که اهل جار و جنجال بودند و شلوغ بازی. پورحسینی در جشنواره فیلم فجر فقط توانست برای اوینار و طلسم کاندیدای بهترین بازیگر نقش مرد گردد و برای فیلم مریم مقدس پیروز به دریافت دیپلم افتخار از این جشنواره شد. همین و نه بیشتر برای بازیگری که استاندارد بازیگری ایران بود.
منبع: خبرگزاری دانشجو