این زمینِ سوخته
به گزارش مجله گیتی رو، احمد محمود اگر برای بقیه مردم کشورمان یک نویسنده مشهور و یکی از چهره های شاخص دنیای ادبیات باشد برای خوزستانی ها فقط یک نویسنده نیست، او بخشی از هویت مردم این دیار است و خانه ای که در آن بزرگ شد و قد کشید، یادگاری ارزشمند برای اهوازی ها.
یادگاری که چندروزی است تیشه به ریشه اش زده شده و جای خالی اش آه از نهاد همه میراث دوستان کشورمان بلند کرده است؛ خبری که در اولین ساعات صبح جمعه گذشته منتشر شد و همه نگاه ها را به مرکز استان خوزستان کشاند تا جایی که علی اعطا، سخنگوی شورای شهر تهران نسبت به این خبر واکنش نشان داد و در یک رشته توییت نوشت که این خانه لوکیشن اولین رمان دفاع مقدس بود و وقایع رمان زمین سوخته که وقایع سه ماه نخست جنگ را روایت می کند، در این خانه اتفاق افتاده است.
در پیشانی کتاب، نویسنده می نویسد: به یاد برادرم محمد که شهید شد. آثاری از لحظه شهادت برادر نویسنده در سال 59 که در رمان نیز توصیف شده است، بر ورودی خانه هنوز پا برجا بود. خانه ای که تخریب شد، یک مکان رویداد بود.
برای ما دوستداران میراث فرهنگی اگر خبرنگار هم باشیم شنیدن برخی خبرها تلخ است، درست مثل شنیدن همین خبر، همین بود که در اولین لحظه های شنیدن خبر تخریب خانه احمد محمود، در پیامی تصویری و نوشتاری، مدیران و متولیان ارشد وزارت میراث فرهنگی، اداره کل میراث خوزستان و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان را از شروع تخریب این بنا آگاه کردم تا سرنوشت خانه احمد محمود هم شبیه خانه کیانوش عیاری، کارگردان مطرح سینمای کشورمان نگردد؛ دو خانه ای که تا پیش از این در مرکز شهر اهواز و در منطقه یک شهرداری قرار داشتند و حالا به فاصله کوتاهی از هم در سال 99 تخریب شده اند.
در نتیجه این اطلاع رسانی، در نهایت یگان حفاظت میراث فرهنگی خوزستان در محل حاضر و مانع تخریب بیشتر بنا شد اما عمده تخریب ها اجرا شده و جز تلی از خاک اثر دیگری از بنا باقی نمانده است.
پیگیری های من از شهرداری اهواز هم در نهایت به یک تماس با معاون شهردار اهواز رسید و ذکر این نکته که اگر قصور از همکاران شهرداری باشد برخورد صورت خواهد گرفت. حتی شهردار منطقه یک اهواز هم در یک تماس تلفنی قول بررسی داد و در تماسی مجدد گفت که هیچ مجوزی برای تخریب بنا داده نشده و مالک بدون مجوز تخریب را شروع کرده است؛ این درحالی است که در این سوی ماجرا، مالک جدید خانه پدری احمد محمود که علی یارعلی نام دارد، مدعی است که برای این تخریب مجوز شهرداری را در دست دارد!
کسی به احتمال تخریب توجه نکرد
این همان نگرانی ای بود که از زمان فروش این خانه از سوی خانواده پدری این نویسنده، بردل دوستداران میراث و ادبیات در اهواز سایه کرده بود؛ سرنوشتی که از همان زمان از احتمال تخریب خبر می داد.
کما این که در نیمه دوم امسال جمعی از اهالی قلم و فرهنگ، فروش خانه این داستان نویس ایرانی را چوب حراجی بر سر فرهنگ و هنر خوزستان عنوان کردند و یادآور شدند که ارزش معنوی این اثر با هیچ معیار مادی ای قابل قیاس نیست و حیف است این خانه ارزشمند اینگونه از خاطره ها پاک گردد؛ خانه ای که در منطقه 30 متری اهواز قرار داشت و وجب به وجب پر از خاطره های دوران کودکی و جوانی این نویسنده بود.
خانه ای که می توانست موزه مشاهیر باشد
ضرورت حفظ این بنای ارزشمند وقتی بیشتر خود را نشان داد که نگاه ها به سمت اهواز چرخید، اهوازی که تا به امروز از داشتن موزه محروم مانده و این یعنی حفظ این بنای تاریخی می توانست ظرفیت لازم را برای ایجاد یک موزه تخصصی در این شهر ایجاد کند.
چراکه این خانه می توانست موزه مشاهیر اهواز باشد و علاوه بر زنده نگهداشتن نام نویسنده موجب رونق گردشگری فرهنگی در اهواز نیز گردد؛ موضوعی که پیش از تخریب این بنا بارها مورد توجه قرار گرفت تا حداقل این بنا را به ثبت ملی برساند و با ثبت ملی تا اندازه ای سایه تخریب را از سر آن دور کند.
19 مهر امسال، اداره میراث فرهنگی اهواز در نامه ای به شهردار منطقه یک با ذکر آدرس دقیق خانه پدری احمد محمود، وجود این بنا را در محدوده بافت تاریخی یادآور شد و گفت که به دلیل اهمیت و ارزش های فرهنگی و اجتماعی هرگونه دخل و تصرف در پلاک مذکور غیرمجاز است.
این پیگیری ها تا 27 دی امسال هم ادامه داشت و در این روز پس از مکاتبه اداره میراث فرهنگی اهواز با معاونت شهرسازی و معماری شهرداری اهواز، این معاونت در نامه ای به تمام نواحی چندگانه شهرداری اهواز گفت: موکدا از هرگونه اقدامی در بافت تاریخی اهواز بدون اخذ استعلام از مراجع ذیربط به ویژه میراث فرهنگی خودداری گردد.
با پیگیری های اجرا شده درباره احتمال تخریب خانه پدری احمد محمود، معاون اداره کل میراث فرهنگی خوزستان بارها به من یادآور شد که آنجا خانه پدری احمد محمود است و برای ثبت ملی یک خانه نیاز به ضوابط خاصی مانند ارائه و اثبات ارزش تاریخی یا وقوع یک رویداد خاص در آن بنا است.
همچنین این معاون متذکر شد که پرونده ثبت ملی برای این اثر چند سال پیش تشکیل شد اما به نتیجه نرسید از این رو قرار شد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان آن را خریداری و تبدیل به خانه مشاهیر کند تا به واسطه فعالیت فرهنگی، اداره میراث فرهنگی وارد عمل گردد و آن را به عنوان خانه مشاهیر در فهرست آثار ملی ثبت کند که در این زمینه نیز هیچ اتفاقی نیفتاد.
متولیان شهرداری و میراث فرهنگی به خوبی آگاه بودند که این بنا در محدوده مصوب بافت تاریخی اهواز است و چنانچه مالک جدید قصد تبدیل آن به احسن یا تخریب آن را دارد باید از میراث فرهنگی مجوز دریافت کند. اداره ثبت اسناد باید برای خرید و فروش بنایی که تاریخی به شمار می آید، از اداره کل میراث فرهنگی استعلام بگیرد، در چنین بنایی که ارزش تاریخی ندارد مانعی برای نقل و انتقال بنا وجود ندارد اما خریدار باید ضوابط حفاظتی را رعایت کند.
برادر احمد محمود و علاقه اش به حفظ خانه
برای ما غریبگی احمد محمود زمانی برایمان مشخص شد که وقتی نخستین بار راهی محله دوران کودکی اش شدم همسایه ها کم و بیش او را می شناختند و عده ای حتی اسمش را هم نشنیده بودند. با این حال احمد محمود هنوز برای اهالی ادبیات نامی شناخته شده است به گونه ای که او را بر فراز قله های ادبیات داستانی جنوب کشورمان قلمداد می کنند.
پیش از این که خانه پدری احمد محمود به فروش برسد برای مصاحبه با برادر بزرگتر زنده یاد احمد محمود به این خانه پدری رفتم. مصاحبه در حیاط انجام شد. هوای اهواز تازه داشت خنک می شد. در حیاط نشستن لذت فراوان داشت. صدای جیک جیک بی شمار گنجشکانی که روی درخت کنار نشسته بودند بیش از هر صدای دیگری از جمله تردد بی امان خودروهای عبوری با بوق زدن های ممتدشان طنین انداز بود.
گفت وگو با محمود اعطا در شرایطی صورت گرفت که حال مساعدی نداشت و وقتی وارد حیاط خانه شدم نخست صدای گنجشکان نشسته روی درخت کنار که به دزفولی به آنها بِنگِشت می گویند نظرم را جلب کرد.
آقا محمود که برادر احمد است، گفت: پدرم بعد از تولد احمد این درخت کنُار را کاشت. سن این درخت با سن احمد یکی است و من شش سال از هر دوی اینها کوچک ترم. چون در زمان جنگ به درخت ضربه خورد الان کمتر بار کنُار می دهد.
با این که به شدت از خانواده پدری زنده یاد احمد محمود برای فروش میراث گرانبهایی که نام خانه پدری احمد محمود بر آن بود ناراحت بودم اما پیشتر از آقا محمود که برادر احمد این نویسنده شهیر محسوب می گردد پرسیدم برادر یک نویسنده مطرح بودن چه حسی دارد که او گفت: من و خانواده و بسیاری خوشحالیم که احمد نویسنده بود. افتخار ادبیات است.
در پایان این دیدار صمیمی که در خنکای حال و هوای اهواز انجام شد آنچه بیش از دیگری نگرانم کرد سرنوشت یکی از خانه های باارزش اهواز بود که نمی دانستم چه سرنوشتی در انتظار آن است. ضمن این که خانه محل تولد احمد محمود که برادر شهید است و برادر دیگر از معلمان برجسته اهواز بود ارزش آن را دارد که به موزه تبدیل گردد باعث شد تا به طرح پرسشی دیگر از محمود اعطا بپردازم.
از وی پرسیدم که آیا تصمیم ندارید خانه پدری را به موزه نویسنده تبدیل کنید که وی گفت: این خانه متعلق به خواهرها و برادرها است. ما علاقه مان به حفظ این خانه است. این خانه پر از خاطره است. اما به هر جهت این خانه سرپناه عده ای است. حفظ این خانه در اولویت است اما در حرف نمی گردد باید در عمل اثبات گردد. مسوولان وظیفه دارند که به این مهم بپردازند.
مجتبی گهستونی - ایران / روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاین